تخیلاتِ رام نشدنی

چهارم شخص مجهول!

کاش می‌شد مُرد. یه جای دیگه، یه‌جور دیگه، یه نفر دیگه، دوباره متولد شد.

۳
زیگفرید ‌‌‌
۲۲ آبان ۱۱:۵۶

دوباره متولّد خواهیم شد؛ همین‌جا، همین‌جوری، در همین کالبد! 

پاسخ :

حالا که بهش فکر می‌کنم متوجه می‌شم شاید تولد دوباره هم دردی رو دوا نکنه! ممکنه بهتر باشه؛ اگر کلا بهش خاتمه بدیم.
هلما ...
۲۳ آبان ۱۸:۳۶

من بچه بودم فکر میکردم آدما وقتی میمرن تو یه جسم دیگه مجدد متولد میشن. حتی با دختردایی از زندگی قبلیمون برا هم تعریف میکردیم.

پاسخ :

ولی به نظرم در اون حالت نباید از زندگی قبلیتون چیزی می‌دونستین. به هرحال اگه همچین چیزی واقعیت داشت، واقعا دردناک بود! تجربه کردن یه سری احساسات ناجور هردفعه تو یه جسم جدید..
هلما ...
۲۴ آبان ۰۱:۲۷

خب جونم توهم میزدیم😆

پاسخ :

منطقی به نظر میاد (((=
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
MENU
About me
رقصم گرفته بود، مثل درختکی در باد، آنجا کسی نبود... غیر از من و خیال و تنهایی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان