تخیلاتِ رام نشدنی

چهارم شخص مجهول!

یک، دو، سه...هژده

زمان زیادی تا هژده سالگی‌ نمانده. راستش این را وقتی متوجه شدم که شوهرخالهٔ عزیز تر از جانم برگشت و بهم گفت: هی فلانی، دو ماه دیگر هجده ساله می‌شوی و می‌آیی قاتی آدم ها! جمله کوتاه بود و جان‌کاه و من درحالی که همچو نره خری در دوازده سیزده سالگی‌ام سیر می‌کردم، خشتک‌ها دریده، جفتک زنان و فریاد کشان کنج عزلتی گزیده و در بحر مکاشفت خویش مستغرق گردیدم.

بگذریم. من واقعا از گذر زمان وحشت می‌کنم. وقتی می‌گویم هژده سالگی، دقیقا هیچ درکی از آن ندارم. فقط از این آن شنیده‌ام که هژده سالگی فلان، هژده سالگی بهمان. احساس می‌کنم باید توشه ای برایش آماده می‌کردم که نکرده‌ام. مثلا من هیچگاه لیستِ "کارهایی که باید تا قبل از هژده سالگی انجام داد" و چیزهایی از این دست ندارم و نداشته‌ام. البته خیلی کار ها هست که دلم می‌خواهد انجامشان دهم اما خب شرایط مدام یاد آوری می‌کند که از استعمال فضولات اضافه و مشتقات آن بپرهیزم. البته فعلاً.

آه... چه می‌شود کرد.

۶
محمد حسین
۲۲ آبان ۱۷:۳۴

عمرم آدم عین باد نه ، عین گرد باد میگذره ...!!!

پاسخ :

و عین همون گردباد همه چیز رو دگرگون میکنه.
هلما ...
۲۷ آبان ۰۷:۲۴

از شوهرخاله‌ات متنفر نشدی؟!

سخت نگیر سعی کن با هژده سالگیت خوب تا کنی، تویی که باید اونو مدیریت کنی نا که خودت رو بسپری دست زمان.!

پاسخ :

سلام هلما
نه، متنفر نشدم.
آره، همین‌طوره. تمام تلاشم رو می‌کنم.
هانی هستم
۲۱ آذر ۱۲:۲۴

من هیچ حسی به هیچ عدد خاصی نداشتم در گذر عمر! دست کم این دور و بر که بعد از ۱۸ سالگی اتفاق خاصی نمیفته فکر نمی‌کنم سن خاصی باشه. هر روز و هر سال غنیمتیه که باید شیره‌شو مکید. ۱۸ ، ۳۰ یا ۸۰...

عجالتن تولدتون مبارک باشه پیشاپیش

پاسخ :

همه‌ش زیر سر ما آدماس که زمان شده سال، ماه، هفته، روز، ساعت و... واقعیت اینه که...فقط زمانه، همین.
سلامت باشید، خیلی ممنون.
..
۰۱ دی ۰۱:۴۹

تولدت مبارک باشه مهسا، برسی به هرچی میخوای چون لایقشی ((:

پاسخ :

چقدر دلم برات تنگ شده..
..
۰۱ دی ۲۲:۵۹

من خیلی بیشتر خیلی خیلی دلم میخواد بغلت کنم.

پاسخ :

ماها چقدر عجیبیم (:
..
۰۴ دی ۰۱:۵۸

احتمالا یچیزی این وسط هست که چیده نمیشه با هیچ فاصله ای و این خیلی عجیبه.

پاسخ :

چه تعبیر قشنگی..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
MENU
About me
رقصم گرفته بود، مثل درختکی در باد، آنجا کسی نبود... غیر از من و خیال و تنهایی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان